سناریو $$$`
⋆وقتی هر جا باهم میرین مردم فکر میکنن تو خواهر کوچیک ترش یا دخترشی چون خیلی کوچیکی
نامجون
÷چه دختر نازی دارید چند سالشه؟
نامی: زنم هستن
ا.ت: خنده ریز
÷جدی؟شبیه بچگونه واو چقدر نازی شما
ا.ت: ممنون نظر لطفتونه
نامی: کاش میدونست چه گربه وحشیای دارم تو خونه بزرگ میکنم(اروم)
ا.ت: کاش کوچولو نبودم که باهام بیای مردم فک کنن دست خواهرت یا بچتو گرفتی
جین
×سلام دختر خانم میشه از داداشت اجازه بگیری بریم بازی کنیم
ا.ت و جین بهم نگاه کردن
ا.ت: عام بچه جون من زنشم
×چیییی؟مگه تو چند سالته؟خالهای؟
جین: ۲۵ سالشه دیگه خاله نیست مامان بزرگیه برا خودش
×باشه پس من رفتم
جین: خدایی کوچیکی...خیلی ریزی
ا.ت: پس بغلم کن
جین: درد تو خونه کم بغلمی؟
یونگی
کنار قفسه ها وایساده بود تا خریدهاتو بکنی که به خانم میاد کنارش
=ماشالا چقدر دخترتون خوشگله
یونگی: بله؟
=خیلی کیوته خدا نگهش داره
یونگی: خانم ایشون همسرم هستن(خنده)
ا.ت: یونگی بریم
=شت....ببخشید واقعا
یونگی: خواهش میکنم همه میگن(خنده)
جیهوپ
دیگه نمیدونم از دستت چیکار کنم
ا.ت: چرا مگه من چیکار کردم
هوبی: همه دارن بهم میگن کودک همسری خوب نیست گناه داره طلاقش بده نمیدونن تو ۲۵ سالته
ا.ت زد زیر خنده اینقدر قهقهه زد که نفس بالا نمیومد
جیهوپ: شایدم واقعا کودک همسریه(اروم)
جیمین
به مهمونی دعوت بودید و موقع معرفی خودتو پارو ا.ت معرفی کردی[به فامیل جیمین]
*برادر خواهرید؟ماشالا چقدر خواهرت کوچیکه...عزیزم کلاس چندمی
ا.ت: (خنده)خانم من همسرشون هستم و ۲۵ سالمه
جیمین: اینم بگو که چقدر مردم اینو بهت میگن بگو چقدر مردمو به اسم اینکه پولاتو گم کردی گول زدی برات بستنی بخرن بگو....(یواش)
ا.ت: خفه میشنوه(اروم)
تهیونگ
تو اتاق بار داشتید داستان میکردید که یهو ایم امنیتی ریختن تو و اسلحه رو به تهیونگ گرفتن
/دستاتو ببر بالا
ته: چرا؟
ا.ت بدنشو با لباسای کنارش پوشوند
/اوکی مردم اینجا از این کارا میکنن ولی از یه سنی به پایین نمیشه تو الان داری به بچه مردم تجاوز میکنه
ته: بله؟؟؟
ا.ت: ببخشید من همسرشم
/چی؟
ا.ت: من بچه هم نیستم ۲۵ سالمه
/چی؟
نگاهی به تهیونگ کرد
ته: اگه میشه برید بیرون زنم راحت نیست خانم
...و ادامه
جونگکوک
آقا یه فکری براش بکنید من نمیدونم
>آقای جئون دارم میگم ایشون از سن رشدشان گذشته نمیشه کاری کرد حتی اگه قرص بخورن و ورزش کنن بازم نتیجه زیادی نداره
کوک: من نمیدونم آقای دکتر یه کاری بکنید یک ساله با هم ازدواج کردیم پنج بار منو به جرم کودک آزاری و کودک همسری و چیزای دیگه دستگیر کردن
ا.ت: کوک...
کوک: دکتر تا یکاری نکنی بیخیالت نمیشم الان دوباره میان منو میگیرن که امدم اینجا میگن شما با دکتر میخواستید یکاری بکنید
>....اول ۳۰❤️لایک بعد جا نیس برو کامنتا❤️
نامجون
÷چه دختر نازی دارید چند سالشه؟
نامی: زنم هستن
ا.ت: خنده ریز
÷جدی؟شبیه بچگونه واو چقدر نازی شما
ا.ت: ممنون نظر لطفتونه
نامی: کاش میدونست چه گربه وحشیای دارم تو خونه بزرگ میکنم(اروم)
ا.ت: کاش کوچولو نبودم که باهام بیای مردم فک کنن دست خواهرت یا بچتو گرفتی
جین
×سلام دختر خانم میشه از داداشت اجازه بگیری بریم بازی کنیم
ا.ت و جین بهم نگاه کردن
ا.ت: عام بچه جون من زنشم
×چیییی؟مگه تو چند سالته؟خالهای؟
جین: ۲۵ سالشه دیگه خاله نیست مامان بزرگیه برا خودش
×باشه پس من رفتم
جین: خدایی کوچیکی...خیلی ریزی
ا.ت: پس بغلم کن
جین: درد تو خونه کم بغلمی؟
یونگی
کنار قفسه ها وایساده بود تا خریدهاتو بکنی که به خانم میاد کنارش
=ماشالا چقدر دخترتون خوشگله
یونگی: بله؟
=خیلی کیوته خدا نگهش داره
یونگی: خانم ایشون همسرم هستن(خنده)
ا.ت: یونگی بریم
=شت....ببخشید واقعا
یونگی: خواهش میکنم همه میگن(خنده)
جیهوپ
دیگه نمیدونم از دستت چیکار کنم
ا.ت: چرا مگه من چیکار کردم
هوبی: همه دارن بهم میگن کودک همسری خوب نیست گناه داره طلاقش بده نمیدونن تو ۲۵ سالته
ا.ت زد زیر خنده اینقدر قهقهه زد که نفس بالا نمیومد
جیهوپ: شایدم واقعا کودک همسریه(اروم)
جیمین
به مهمونی دعوت بودید و موقع معرفی خودتو پارو ا.ت معرفی کردی[به فامیل جیمین]
*برادر خواهرید؟ماشالا چقدر خواهرت کوچیکه...عزیزم کلاس چندمی
ا.ت: (خنده)خانم من همسرشون هستم و ۲۵ سالمه
جیمین: اینم بگو که چقدر مردم اینو بهت میگن بگو چقدر مردمو به اسم اینکه پولاتو گم کردی گول زدی برات بستنی بخرن بگو....(یواش)
ا.ت: خفه میشنوه(اروم)
تهیونگ
تو اتاق بار داشتید داستان میکردید که یهو ایم امنیتی ریختن تو و اسلحه رو به تهیونگ گرفتن
/دستاتو ببر بالا
ته: چرا؟
ا.ت بدنشو با لباسای کنارش پوشوند
/اوکی مردم اینجا از این کارا میکنن ولی از یه سنی به پایین نمیشه تو الان داری به بچه مردم تجاوز میکنه
ته: بله؟؟؟
ا.ت: ببخشید من همسرشم
/چی؟
ا.ت: من بچه هم نیستم ۲۵ سالمه
/چی؟
نگاهی به تهیونگ کرد
ته: اگه میشه برید بیرون زنم راحت نیست خانم
...و ادامه
جونگکوک
آقا یه فکری براش بکنید من نمیدونم
>آقای جئون دارم میگم ایشون از سن رشدشان گذشته نمیشه کاری کرد حتی اگه قرص بخورن و ورزش کنن بازم نتیجه زیادی نداره
کوک: من نمیدونم آقای دکتر یه کاری بکنید یک ساله با هم ازدواج کردیم پنج بار منو به جرم کودک آزاری و کودک همسری و چیزای دیگه دستگیر کردن
ا.ت: کوک...
کوک: دکتر تا یکاری نکنی بیخیالت نمیشم الان دوباره میان منو میگیرن که امدم اینجا میگن شما با دکتر میخواستید یکاری بکنید
>....اول ۳۰❤️لایک بعد جا نیس برو کامنتا❤️
- ۴۴.۹k
- ۱۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط